غربت موهوم

غربت موهوم

اندیشه ی یک شاعر، باید چراغ خانه مردم باشد و نامش، ماهی بر پیشانی تاریخ... - پژواره -
غربت موهوم

غربت موهوم

اندیشه ی یک شاعر، باید چراغ خانه مردم باشد و نامش، ماهی بر پیشانی تاریخ... - پژواره -

روز من!

اشک هایم را
برای گذشته خندیدم!
قاه قاه

برای امروز گریستم!

بی شک فردا
روباهی ترین

روز من است!

* * * * *
نقدم نیست
نسیه ام نمی دهند!
    کاشته ام...

برداشت نزدیک

و خرمنم در هالهِ ابهام
ای وای خرمنم!
ای وای خر منم!

* * * * *

- پژواره -

مرگ خاموش!

پشتِ پلک ها
خسته
های های می گریَم
و گوش هایم را

برای یک

- بابا تو دیگر کِِه هستی -

تیز!

گویی اما
مردم شهر چشمانم را
مرگی

خاموش برده است!...

* * * * *
- پژواره -

چاووش

هنگامی که
دنیایم در گروِ یک بازدم است!
باز دمی که
در انتظار معشوق باز می مانَد!
تا غزلی شوَد!
غزلی که نیازمند یک " آه " گرم است و
چند اشک تمساح!...
 "دنیایی" سرد؛
و آرمیده بر پشت راهواری چموش و
گریز پای!...

در ازدحام ،دنیا های، قد و نیم قدی
که یک چشمشان تنگ ست و
چشمی دیگر خیره،
 به دست های خالی، و آویخته ام!
.
.
.
و من؛
به ریش دنیایی پر از رنگ و نفاق و ، آز؛
لبخند می زنم!...
دنیایی که مردان اش
نقاب از چهره دریده؛
و زنان اش سیاه پوش
 در انتظارِ  مردی به رنگ خون؛
 آغوش گشوده اند!...
.
.
.
دیگر
پرده ی گوش هایم
بدهکار هیچ همهمه ای نیست اند!
به جز آوازِ روح انگیزِ چاووش!
چاووش، بخوان!
چه خوش می خوانی؟...
بخوان...
***
پژواره

وعده

سال ها
به چشم هایم

وعدهِ شرابِ گلِ نرگس دادم

اینک
بر بامِ خانه ام
گلِ حسرتی روییده
  بر پرچینِ باغم
خزه های سر بریده!

* * * * *
- پژواره -