غربت موهوم

غربت موهوم

اندیشه ی یک شاعر، باید چراغ خانه مردم باشد و نامش، ماهی بر پیشانی تاریخ... - پژواره -
غربت موهوم

غربت موهوم

اندیشه ی یک شاعر، باید چراغ خانه مردم باشد و نامش، ماهی بر پیشانی تاریخ... - پژواره -

آرام بخوان!...

کمی
با من بمان!
دمی
با من بخوان...
غمی
با من، بنوش!
نمی
با من ببار...
خمی
در من، بریز!
تبی
با من بسوز...
شبی
با من، بمیر!...

* * * * *
آرزوها را وقتی یافتم
 کِه بختم را لگد کرده بودم
وَ دستم نسیان گرفته بود!

* * *
پ.ن:
سنگ
 روی سنگ
بند می شد اگر
آسمان
 رنگ دیگری بود!

* * * * *
- پژواره -

^ ^ ^ ^ ^ ^ ^

نظرات 2 + ارسال نظر
نگاه نو چهارشنبه 17 مهر‌ماه سال 1392 ساعت 05:38 http://helent2000.blogfa.com/

درود بیکران بزرگوار استادم
اندیشه و قلمتان را دوست دارم
احسنت بزرگوار
می آموزم در محضرتان

نگاه نو پنج‌شنبه 25 مهر‌ماه سال 1392 ساعت 15:55

سلام استاد پژواره مهربان
این سروده تان بینظیر است...
مصرع به مصرع آن دنیاها حرف در خود دارد...
آفرین بر ذوق و احساس سرشار شما بزرگوار
ایامتان به نیکی

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد