غربت موهوم

غربت موهوم

اندیشه ی یک شاعر، باید چراغ خانه مردم باشد و نامش، ماهی بر پیشانی تاریخ... - پژواره -
غربت موهوم

غربت موهوم

اندیشه ی یک شاعر، باید چراغ خانه مردم باشد و نامش، ماهی بر پیشانی تاریخ... - پژواره -

تا لب هایت

در انقلاب نگاهت
- من - تنها
مجسمه این شهرم!
که در میدانی - سرخ -
هنوز پا بر جاست
!

* * * *
- پژواره -

...

تا ناگفته ها

سوخته سینه ام !

مصمم
نفسم برای پرواز. . .
قفسم !
حوصله هیچ
مرغی را ندارد !
ختم مرا
در آینه بگیرید !

* * * *
- پژواره -

افتاده ام

آکنده دلم هنوز
به آمدنت گرم است
سرد حتی
برای بردن خاکسترم!
* * * *
افتاده ام!
نه از سر زبان ها
مثل اسبی از نفس
گرسنه چمدانی از دست
سوسوی ستاره ای نارس!
بی برگ
 رسیده سیبی از درخت!
* * * *
مرده - من - مردم!
دیوانه ای هستم
که از صخره افتاده ام!
* * * *
خاسته
لطفا بایستید!
اینجا
یک " قلب "
سکوت
کرده است!
* * * *
- پژواره -

کوبه 5

یکی اگر به حق خود رسد،
 سکوت می کند
دیگری به مقامی
که سزاوارش نیست!
^ ^ ^ ^
پ.ن:
- سیاست -
اساس " فقر" است
فقر، اساس سیاست!
* * * *

- پژواره -

کوبه 4

گاهی مقام
دام می شود
دام ها مقام!

* * * *
- پژواره -

کوبه 2

گاهی یک - دوستت دارم -
یعنی
زهرترین واژه زندگی!

* * * *
- پژواره -

کوبه 1

تو کعبه منی و من
استطاعت ندارم!
* * * *
- پژواره -