با زخم ها،
- تن ها -
تنهایی ام را
تنها
نمی گذارند و
کاردهایِ
آلوده
استخوانم را
با نوای نی
رها...!
* * * *
- پژواره -
... با کمی جگر،
- بشرّ - نیم جو
آدم
بود اگر پدری یا
" دلسوز " بالای
سر،
نه دغدغه گندم
داشت
در تمام زندگی
نه اشتباه چندم!
.
.
.
با هزارو یک شب
سخن
" من " یک تاریخ
درد دارم - به دل -
و هفتاد و
دو "مردم " آرزو!
* * * *
- پژواره -
تو هم پاییز رفتی و من
ماندم و
سرشار از سوز و انتظار!
راستی بهار را دیدی اگر،
” آرزو ” بگو به دلم هنوز…
* * * *
- پژواره -
... با تبانی باد
تنور تاریخ هنوز
با هیزمی می سوزد
که تبر می خواهد...!
* * * *
- پژواره -
خدایا کدام " درد " را
در آغوش کشم؟
دیگری تا نگوید نامرد!
من
هم آغوش می خواهم!
* * * *
- پژواره -
با کمی جگر
بشر نیم جو آدم بود اگر،
نه دغدغه گندم داشت
در تمام زندگی، نه اشتباه چندم !
* * * *
- پژواره -
... آی مردم شهر !
با حسد از جهل بشرّ
مردم اگر، بر مزارم کنید
این مرد دیگر نه درد دارد
بر گرده، نه کارد از نامرد !
.
.
.
* * * *
گاهی باید خاموش شد !
در تاریکی ی نبودنت تا اسطوره
شویُ
بر تارک تاریخ، بودنت شهره !
* * * *
- پژواره -
آن ور آب ها،
در هر - شهر -
" شعر "
می گفتم اگر،
نوبل
بر گردنم بود
اسکارم
مجسمه آزادی !
* * * *
" من "
بچه بدی نیستم !
برای شیر، خوب
- گریه - می کنم
برای بغل، خون !
* * * *
در ذهن خاک " من "
خاطره ای پاک شده ام
پلاکی یا، که خوانا نیست !
* * * *
- پژواره -
... داد !
به کدام شداد بریم
کهِ بهشت
از یاد - ما - رفتهِ !
بی فریاد نیم مشت
خاکستریم، بر باد !
* * * *
- پژواره -
* * * *
- پژواره -
* * * *
پژواره
از فقرات
مهره مهره ریخته بودم
ایستاده
آسمان آسمان ستاره شدم!
* * * * *
- پژواره -
^ ^ ^ ^ ^ ^ ^
- فرهیخته - نمی شوم!
* * * * *
- پژواره -
^ ^ ^ ^ ^ ^ ^
تحلیل در بخش نظرات. . .
^ ^ ^ ^ ^ ^ ^
^ ^ ^ ^ ^ ^ ^
^ ^ ^ ^ ^ ^ ^