چشمانم خسته را
به کدام کوره راه
نشانه گیرم
به سیاهی تا نروند
پینه دستانم بسته!
چروکیده را
به کدام سو پر دهم
تا از یاس بازگشت شان
خشمکین،
ویران سینه ام من
ویران تر نشود...؟
از بس
فراموش شده ام - من -
که مرگم نیز
یاد آورم نمی شود!
در جایی که
مرده ام را می ستایند...!
* * * * *
- پژواره -