درود بر تو ای خاک!
ای عنصرِ آشنا و پاک
که دل
به فرسایش استخوانم
نمی دهی!
چه خوب
می شناسی مرا
که نشانِ فخرِ توام!
بر بلندای قله های تَمَدُن.
یکی توتیای چشم ات
می کند،
دیگری دخمهِ خشم ا ت
می پندارد!
و من
بر سر می افشانم ات...
* * * * *
پژواره
۲۵/۷/۱۳۸۹
در غربت موهوم!
خیلی زیبا بود استاد...
بر سر می افشانمت... عالی بود
درود بر شما
باغ باشید و بهار