سکوت
سلسلهِ سیاهی ست
بر گردنِ سگِ لب های سائلِ من
که با سخت ترین
سنگ سُست نمی شود!
* * * * *
سکوت
سیمای مسلوخ
و سینهِ مسلولِ طفلی ست
گرسنه که سکسکه وُ
سُرفه هایش سیرتِ " مساوات " را
سیاه پوشیده است!
* * * * *
سکوت
سایهِ سردِ صندلیِ چرخداری ست
که ساکنانِ تنها
سیارهِ سبزِ منظومهِ شمسی را
زیرِ « سوال » برده است!
* * * * *
سکوت
مسافرِ سرزمینِ آرزوهای من است
که با نفسِ مسمومِ ساحرانِ مسلح
سوخته است!
* * * * *
...و سکوت
سلاستِ سخنانِ من است
که سلانه سلانه
از سلسبیلِ احساس ساری
و سلطانِ سرسراهای
ستبر و سرخابی شده است!
سکوت!
* * * * *
- پژواره -
ملهم از شعر سرکار خانم " شیلا چابلی "
سلام
خسته نباشی
با احترام دعوتید به خواندن سه سپید کوتاه
خوش حال می شم نظر بگذارید
خوش باشید.
سلام استاد ارجمند
ممنون راستش اصلا نوشته هایم را در حدی نمی بینم که الهام بخش شعری به این نابی باشد واین از بزرگواری شماست.
ممنون
سلام استاد بزرگوار و مهربان
شما فوق العده اید
• راست قامت ایستاده ! ، تمام عیار در برابر اندیشه ات، زانو میزنم..
بینش ات ، مجنون ترم کرده است یارا..
با اشاره به ...
• سُخن اُستـــــاد:
...و سکوت،
سلاستِ سخنانِ من است که
سلانه سلانه، از سلسبیلِ احساس ساری،
و سلطانِ سرسراهای ستبر و سرخابی شده است!
سکوت!