غربت موهوم

اندیشه ی یک شاعر، باید چراغ خانه مردم باشد و نامش، ماهی بر پیشانی تاریخ... - پژواره -

غربت موهوم

اندیشه ی یک شاعر، باید چراغ خانه مردم باشد و نامش، ماهی بر پیشانی تاریخ... - پژواره -

تا آنجا. . .

با شاخه های ترم
بی تبر
قایقی خواهم
ساخت
بِه رنگِ
شفق

روی عرشه
 من
تار می شوم
 تو زخمه.  . .
اخمِ موجها را
 تو با ناز باز می کنی؛
 من با جان!
تا به آنجا رسیم
 که برای بقا گرگی
- هیچ -
میشی را
 نیش نمی زند!

* * * * *

- پژواره -

^ ^ ^ ^ ^ ^ ^

نظرات 2 + ارسال نظر
ماهی سه‌شنبه 28 مرداد‌ماه سال 1393 ساعت 15:11 http://ravysarab.persianblog.ir

سلام عمو... زیبا بود...
در پناه خدا و آرامشش باشید..

نسترن پنج‌شنبه 30 مرداد‌ماه سال 1393 ساعت 21:52

سلام استاد گرانقدر...شعر امشب بسیار زیبا بود
...بسیار....

"راستای غازهای وحشی"
فسفری های عیان
در فلقی وارونه هویدا منم
ای!
شب سرایت بیهنگام...
با پستی پروازهای خوناشامیت
دشنه ای
بر رگ هر روبا
...من
نورافکن های نگاه را تا واپسین دامنه پیمودم...
تا فاتحانه برملا شوی
از اکسیر های روشنی
...
تو!
ای ج-!نوبی ترین عیار دوپا!
انعکاس فرودهای جغرافیایی انسان
ای مکار زمان!...
و غازهای وحشی
سپیدتر
بر فراز ماندابهای مست فجیع اوج میگیرند

ای هنگامه ی فرشته افشانی های موسمی
ای شهریور دمان...
هزاران بال میخواهم...
تا در قبیله ی آشوبناکی بارانها....تا ققنوسی تازه...
جراحت رنگین پاییز را به آواز بنشینم...

تقدیم با مهر و ارادتی ابدی

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد