غربت موهوم

غربت موهوم

اندیشه ی یک شاعر، باید چراغ خانه مردم باشد و نامش، ماهی بر پیشانی تاریخ... - پژواره -
غربت موهوم

غربت موهوم

اندیشه ی یک شاعر، باید چراغ خانه مردم باشد و نامش، ماهی بر پیشانی تاریخ... - پژواره -

تا ظلمت!

دردهای پیرم انگار
آبِ حیوان نوشیدهِ
حوصله ی جگرم را
بالا می آورند...
برای بقا مغزم چهِ ناروا
بر دلم سکندری؛
وَ استخوان هایم فرسودهِ
تکهِ
تکهِ از جانم جا می مانند!...

.
.
.

در
برابرِ بیداد
قصرِ صبرم را
من، با ساقه ی صداقت
عطرِ گلهای قمصر ساخته ام...
زیرِ سقفی آبی تا سرخی را صورتم
از سیاهی ی باد هـــا، به گدایی ننشیند!

.
.
.

می خواهم،
به ظلمت سفر کنم...
برای خود، تا صفتی

" سپید " به ارمغان بیاروم!...

* * * * *

- پژواره -

^ ^ ^ ^ ^ ^ ^

نظرات 3 + ارسال نظر
سُهیل هدایت یکشنبه 4 اسفند‌ماه سال 1392 ساعت 02:25 http://TitBit.BlogSky.com

• درود بر غریب ِ غربت ِ موهوم ... عالیجناب پژواره ...


• ستودنی ست .......حتی اگر از ظلمت، سپید بسازی !... «به "تقدیر شوم" من! دعوتی ـــــد... »


• دوستدار وَ همراه همیشگی "تان" ...

حمید شهبازی جمعه 16 اسفند‌ماه سال 1392 ساعت 12:24

درود بر این اشعار و هزاران درود به خالق این اشعاروصد ها هزار درود بر آفریننده ی خالق این اشعار


خیلی عالی و عمیق

در پناه خدای مهربان سالم و سلامت باشید
استاد عزیز

fai شنبه 17 اسفند‌ماه سال 1392 ساعت 02:36 http://fai.persianbolg.ir

سلام استاد عزیز و فرهیخته
با اشعار و سوز قلمتان آشنا هستم
اهنگ زیبایی هم برای سایت انتخاب کرد ه اید که با درون و حرف دل اشعارتان عجین است..
دستمریزاد استاد عزیز

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد