آواره ی منیژه ام
در چاهِ جنیفر لوپز!
در پس کوچه های باغ - بَنان -
گم شده ام!
بر بالای صلیبِ سیاهی
بی وطن!
سخاوتِ پوریای ولی ام
آرِزوست
سالهاست از ضربهِ - آندر تیکر-
خود را گم کرده ام!
جویایِ انتقام از پورِ پشنگ ام
و بازو بندی
که مادر، به یادِ پدرم داد!
و در جامِ سیاهِ بی هویتی خون بار!
گوش هایم
در رویایِ صدایی دلکَش ا ست
و از بانگ ناهنجارِ- هیچکس -
بی پرده!
مشامم هوسِ گل محمدی
کرده است
که اسیرِ گل سان های مجازی ست!
می خواهم با خدا
با زبان خود سخن بگویم
ولی دهانم
بوی خیانت می دهد...!
* * * * *
- پژواره -