غربت موهوم

غربت موهوم

اندیشه ی یک شاعر، باید چراغ خانه مردم باشد و نامش، ماهی بر پیشانی تاریخ... - پژواره -
غربت موهوم

غربت موهوم

اندیشه ی یک شاعر، باید چراغ خانه مردم باشد و نامش، ماهی بر پیشانی تاریخ... - پژواره -

نگاه خیس!

 حسرتِ خیره شدنِ چشم هایت
به دلِ مردُمَکانَم مانده است
دیگر پِلک های نمناکم
توانِ ایستادن ندارند!
می ترسم!
می ترسم
از فراقِ نگاهت
درآغوشِ هم بمیرند!
و برکهِ آرِزوهایم
بخُشکَد!

* * * * *
پژواره
21/2/90

نظرات 15 + ارسال نظر
میترا عرب پنج‌شنبه 22 اردیبهشت‌ماه سال 1390 ساعت 11:18 http://konjesabr.blogfa.com

سلام جناب ترکمان عزیز و گرانقدر

شعر زیبایتان را خواندم... شعری سرشار از احساس و تأثیر گذار است

انتظاری طولانی و دردناک که دارد به مرگ می انجامد و حسرت دیدار را بر دل می نهد

شاید این جمعه بیاید شاید...

درود بر شما درود

شب افروز پنج‌شنبه 22 اردیبهشت‌ماه سال 1390 ساعت 19:54 http://shereyar.com

درود بر داداش گلم
خواندم و لذت بردم

سارا چگنی زاده شنبه 24 اردیبهشت‌ماه سال 1390 ساعت 01:55



به نام خدا

خوانشی کوتاه بر شعر عمو محمد ترکمان(پژواره)


نگاه خیس

حسرت خیره شدن چشم هایت
به دل مردمکانم مانده است
دیگر پلک های نمناکم
توان ایستادن ندارند

می ترسم
می ترسم
از فراق نگاهت
در آغوش هم بهیرند
و
برکه ی آرزوهایم
بخشکد!؟

به طور کلی شعر دارای نگاهی کاملا شکل مدارانه است که باعث کشف کلی اشکال درونی (internal Forms) و ساختار روایی آن می شود.شعر از یک رشته تصاویر ذهنی برخوردار است که هم در ساختار عمودی و هم در ساختار افقی باهم مرتبط شده اند(تلفیقی از فرم عمودی و افقی)..با خواندن شعر می فهمیم که این شعر شعری است کاملا مانااز شاخصه های چنین شعری اتفاقاتی است که در ذات خود به صورت ناخودآگاه باعث ماندگاری شعر در ذهن مخاطب می شود

در شعر شاعر نه تنها با عناصر زبان و نیز احساس و عاطفه خواسته در دل مخاطب بروز کند بلکه با کاربرد عناصر خیال..آشنازدایی و زبان خاص خود شعر را زیباتر کرده است.و نه تنها به توصیف تصاویر پرداخته بلکه به ساختارهای زبانی(grammatical structure) نیز توجه کرده است..به گفته ی "هوگوفون شاعر اتریشی و آرتور اسشنیستلر رمان نویس اتریشی" یک شعر مانا شعری است که هم به زبان و هم به تصویر اهمیت دهد.....

شاعر به خوبی تئوری های درونی ذهن خود را به کار برده و در تمام بندها نگاه سوررال خود را با صور خیال(Imaginatoin Formals) به تصویر کشیده است و بیشتر به احساسات خود توجه کرده..اصولا چنین پرداختی باید مورد توجه شاعر قرار بگیرد

اولین فضای شعر
عنوان شعر(نگاه خیس) ...اولین کاربرد آرایه های ادبی در شعر(ترکیب استعاری)..نگاهی که خیس است این نگاه استعاره از وجود تنها و منتظر گوینده داردگوینده ای که با نگاه اشک آلود خودبه بیان رمز و رموز عاطفی و قلبی خود پرداخته است و با یک عاطفه گویی کاملا صریح پیام خود را بیان می کند.مضمون شعر به درد و نگرانی شاعر اشاره دارد..و توام با جهان بینی ذهنی اوست

رقص کلمات در شعر هارمونی و هماهنگی خاص خود را دارد و بینگر هدف گوینده است

حسرت+خیره شدن+چشم ها
پلک ها+نمناک
فراق+نگاه
برکه+آرزوها
روابط این کلمات باعث ایجاد بافت ذهنی(mental tissue) منسجمی در طول حرکت شعر شده و این نشان دهنده ی رسالت شاعر برای بیان نگاه عاطفی و رمزالود او است
از همان ابتدای خوانش شعر می فهمیم که شاعر پیام خود را با فاکتوری منفی (حسرت) آغاز کرده.با کاربرد این وازه شاعر ضمیر ناخود اگاه خود را بیرون ریخته و حضور زنده ی ضمیر ناخودآگاه را درون خود احساس می کند.حسرتی که نتیجه ی آن ایجاد نگاهی پر از اشک و دلهره است

مردمکانی که در حسرت نشسته اند....
(کاربرد ارایه ی تشخیص)
پلک های نمناک......
(ترکیب استعاری)
توان ایستادن.....
(باز هم نوعی کاربرد انسان نمایی)
در شعر عنصر خیال ازمیزان بالایی برخوردار است.
هم چنین تناسب عمیقی بین کلمات(چشم/مردمک و پلک )دیده می شود که یکی از دلمشغولی های ذهن گوینده است..اصولا بیشتر شاعران برای بیان عواطف خود مستغرق در این کلمات شده اند..

دومین فضای شعر
می ترسم
می ترسم
و..........

در این قسمت با نوعی غافلگیری برمی خوریم شاعر تاکنون از حسرت و ناتوانی و انتظار و درد سخن گفته که از عوامل بیرونی روح او هستند اما یکباره وارد ژرفای درونی خود می شود
می ترسم از فراق نگاهت(نوعی استعاره ی قدرتمند در شعر)/در اغوش هم بمیرند(تشخیص)/برکه ی آرزوهایم...برکه ی آرزوها (تشبیه بلیغ)..

برمی گردیم به تصاویر
تصویرها در تمهیدات شاعر یکسان بروز کرده و تاحدودی نیز با ایجاز گویی همراهند
حسرت خیره شدن/توان ایستادن/مردن در آغوش هم/خشکیدن برکه ی آرزوها

نتیجه می گیریم که شعر از دوفضای درونی برخوردار است دو فضای مغشوش و نگران
اولین فضا اشاره به نگرانی انتظار و اتمام حوصله ی شاعر دارد...دومین فضا با نگاهی کاملاپر محتوا اشاره به مرگ و نیستی و ترس از بروز اتفاقی ناخوشایند دارد که شاعر را وادار به نوشتن چنین مضمونی کرده است

هرگونه نظر انتقاد و همچنین نقد از سوی شما شما خوانندگان محترم جایز است

با تشکر از حضور شما دوستان بزرگوار

تراب شنبه 24 اردیبهشت‌ماه سال 1390 ساعت 11:18 http://shamimsher.blogfa.com

سلام استاد
شعری زیبا و قابل تامل بار دیگر از شما خواندم.
خدا یاورتان.

علی کلامی شنبه 24 اردیبهشت‌ماه سال 1390 ساعت 14:56 http://ravysarab.persianblogfa.ir

سلام برادر عزیزتر از جان..
بسیار زیبا بر بوم دلم نقاشی کرده اید.. از دختر گلمون سارای عزیز هم بی نهایت ممنون که کالبد این نقاشی زیبا را شکافتند ..
و اما آنچه در جمجمه قلب برادر کوچیکت جا شد را به سیلاب سروده زیبایتان هدیه میکنم
عارف عاشق معمولا سخن با زبان نمی راند بلکه به بالاتر رسانده و از دیده گان جاری میسازد..
حسرت خیره شدن چشم هایت به دل مردمکانم مانده است..
شاعر اشاره دارد به اینکه: به چشم هایم نگاه نکردی تا درد دلم را بفهمی..
و باز در
پلک های نمناکم توان ایستادن ندارند..
نشان از گریان بودن چشم است که قطرات اشک روی پلک ها سنگینی میکند و انها را مجبور به بسته شدن میکند
وبیشترین واهمه شاعر از این است که این فراق ادامه یابد تا چشمها هم دیگر نتوانند درد دل را بیرون بریزند ..
و ... اشک که همان چشمه آرزوهاست بخشکد...
که خدا نکند دل برادرم به این درد دچار شود.. با آنکه میدانم این فقط یه در شخصی نیست و برادر عزیزم از دردی فراتر از درد خود رنج میبرد و با احساس ( بنی ادم اعضای یک پیکرند) زندگی میکند ..
الهی فریادرس توئی.. پس به فریاد رس..

خسرو یکشنبه 25 اردیبهشت‌ماه سال 1390 ساعت 19:46 http://khosrosharif.blogfa.com

سلام جناب ترکمان
یه روزی تو وبلاگم نوشتم:

...
ترسم فروغ بودنم روزی شود فراق
کیشم ز مهرپرستان روزی شود جدا

ترسم که خاطرات ناب پشت سر
باشوری چشمان خلق بی نوا
آواز رحیل سر دهد
...

یه دوست اومد و گفت: ترس ها روزی واقع می شوند...

م . ع سه‌شنبه 27 اردیبهشت‌ماه سال 1390 ساعت 00:48

قبول

نسرین امیدی سه‌شنبه 27 اردیبهشت‌ماه سال 1390 ساعت 14:31

سلام و درود بر شما
واقعا زیبا بود و متفاوت استاد!
عمیقا تاثیر ذار بود.

مهران پیرستانی سه‌شنبه 27 اردیبهشت‌ماه سال 1390 ساعت 17:53 http://darghamemaa.blofa.com

سلام استاد نازنین ام نازنین

خواندم ات و لذت بردم باز

به روزم ، به ما سر بزن

شب افروز چهارشنبه 28 اردیبهشت‌ماه سال 1390 ساعت 01:05 http://shereyar.com

سلام داداش گلم
عکست و تو وبلاگshabafrooz-3.persianblog.ir
ببین البته روی عکس کایک راست کن و گزینه viw imageرا کلیک کن
شب بخیر

تراب شنبه 31 اردیبهشت‌ماه سال 1390 ساعت 19:42 http://shamimsher.blogfa.com

سلام استاد
ممنون از اطلاع رسانی حضرتعالی و تشکر از خانم سادات.
به روی چشم باایشان هماهنگ خواهم کرد و علی رغم تمام مشغله های کاری تلاش خواهم کرد جهت تلمذ و خصوصا زیارت دوستان خدمت برسم.
تقدیم به شما:
من بچه مشهدم،غلام آقا
یک قطعه ای از بهشت موعود ،اینجا
با عشق رضا (ع) ،به سینه گل دارم من
آقا به خدا ،به قلب من داری جا.
در حریم جانان نایب الزیاره خواهم بود.

زهرا رحمانی پنج‌شنبه 5 خرداد‌ماه سال 1390 ساعت 00:54

سلام استاد ترکمان گرانسنگ و بزرگوارم
خوشحالم که امروز هم توانستم کتاب دیگری از نگاهتان را بخوانم و چه دل انگیز و جه قدر زیبا
دوست خوبم خانم چگینی کالبد شکافی عمیق و جامعی ارائه داده بودند و از نظرات دوست ارزشمندم جناب کلامی هم بهره ها بردم
از نگاه من در شعر شما انتظار عمیقی موج می زند انتظاری که فقط عاشق می داند و بس پلک ها خسته اند و بی تاب هم از اشک وهم از پلک نزدن و سکون شاید با چشم باز خیس شده اند چشمان خیس
این چشمان منتظر حاضر نیست که حتی لحظه ای پلک بر هم نهد شاید آن لحظهَ َلحظه ی دیدار باشد و حسرت آن لحظه تا ابد باقی
شاید ناامیدی لحظه ای پلک ها را ببندد و آن لحظه ی یاسَ لحظه ی مرگ دو پلک در آغوش هم است و شاعر از این لحظه واهمه ی عمیقی دارد و دو بار ترس خود را بیان می دارد در دنیای عاشقی لحظه ها و ثانیه ها باارزش اند مثلا شاعری اینگونه سروده در اهمیت لحظه ای پلک نزدن:
گفته بودی که چرا محو تماشای منی
آنقدر مست که حتی مژه بر هم نزنی
مژه بر هم نزدم تا که ز دستم نرود
ناز چشم تو به قدر مژه بر هم زدنی
استاد نازنینم ببخشید که سخن به درازا کشید آنقدر عمیق می گویید که از هر زاویه ای می توان نگاه کرد و هر برداشتی می توان داشت و این نشان اوج استادی شماست که در کوتاه ترین کلمات بلند ترین و عمیق ترین معانی را گنجانده اید
لطف خدا شامل حالم بوده که با اساتید گرانمایه و بزرگی چون شما آشنا شدم.استاد همیشه از شما خواهم آموخت و همواره محتاج راهنمایی های ارزنده تان هستم
از خداوند متعال سلامتی و سعادت برای شما آرزومندم

مژده ژیان سه‌شنبه 10 خرداد‌ماه سال 1390 ساعت 23:45 http://naghme-baran.blogfa.com

دست مریزاد دوست اهل دل و اهل قلم

انتقال حس ترس و دلتنگی در این شعر به گونه ای ناب و ملموس بود.

مستانه های باد در پاییز پنج‌شنبه 12 خرداد‌ماه سال 1390 ساعت 02:01 http://www.abbasabed.blogfa.com

سلام
هرجا اهل معرفت خانه ای بسازند ما ستونی میشویم تا بیشترین خدمت را کرده باشیم. پایدار باشید

علی عبداللهیی یکشنبه 13 آذر‌ماه سال 1390 ساعت 09:52

سلام
نکته: تمثیل موضوع انسان وشناخت چون جزیره است و اقیانوس ،جزیره قله اش از آب بیرون است و تمام وجود در آب مخفی و باری انسان در اعماق وجودش آگاهی از خویش همان شناخت قسمت پیدای جزیره است قسمت کمی از خود را می شناسد و قسمت عظیمی از خود را به ناچار به تفسیر می نشیند ، واین موضوع درباره شناخت ما از دیگران البته که وحشتناک ابتر است،
شاعر در شعر به تفسیر می نشیند و غوطه ور شدنش در کلمات به همین دلیل است تا بیابد و بگوید ؛ هر چه شاعر کمال یافته تر باشد عمق نگاهش بیشتر و تفسیرش سخت تر است هر چه اندیشیدم و بارها شعر را مطالعه کردم به چنددلیل در تفسیر ماندم: 1) شخصیت شاعر ؛ چرا برکه آرزو را بیان کرده و چرا اقیانوس آرزوها نه میدانم در استفاده از لغات با اشراف به بار معنایی لغات گزینش کرده و اسب چموش لغت را مهار زده چینش نموده است و از این جهت کد معنایی لغت در عین ساد گی پیچیده و فلسفی می شود 2) شخصیت مفسر محترم که احتمال قریب به یقین می دهم شناخت کامل از دو عزیز داشته و سر راز گشوده که در کنار شناخت من که هیچ است عمیق است پس بی جهت کلمات را در کنار هم نیاورده 3- منشا ترس از فراق چیست آیا جسمیست یا عاطفی
نتیجه آن که بهترین نگاه به شعر همان است که شده است ادیبانه و با کمک کدهای ادبی

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد