غربت موهوم

غربت موهوم

اندیشه ی یک شاعر، باید چراغ خانه مردم باشد و نامش، ماهی بر پیشانی تاریخ... - پژواره -
غربت موهوم

غربت موهوم

اندیشه ی یک شاعر، باید چراغ خانه مردم باشد و نامش، ماهی بر پیشانی تاریخ... - پژواره -

چشمم روشن!

 چشمم روشن!

انگار قرنهاست

بیهوده طنّازی

موهای طلایی ام را

پیشِ هر بی سر و پایی

پریشان می کنم!

قرنهاست سایه ها را

مصلوب

 سر تعظیم فرود می آورم

در برابر موجوداتی نا نجیب!


قرنهاست

به خاک دریا می افتم

دریایی که در رگِ نامحرمان

جاری ست!


آی دریا
دیگر بارعامَت نخواهم داد
و در آغوشت نخواهم کشید!
تا  نازایی ات
موجب انقراضِ هیزان شَوَد!:


دیگر بر نمی تابم!

آی دریا
دیگر خسته ام

خوابم می آید

می خواهم

سر بر شانه های
نحبف غربتم گذارم
درآغوشش قالب تهی کنم!

نه دیگر مو پریشان
 نخواهم کرد
و از مَبدَا چشمهای منتطرت
که به سیاهی میروند
بر نخواهم خاست!

شاید در یک غروب

غروبی سرد و منقبض

باز خواهم گشت

طلوعی که وارونه

از شوق دیدارم برقصی!...

***

پژواره

20/4/90

در غربت موهوم

***

(ملهم از شعر: چشم روشنی، خانم اعظم گلیان(گلی)

نظرات 2 + ارسال نظر
اعظم گلیان ( گلی ) سه‌شنبه 21 تیر‌ماه سال 1390 ساعت 10:43

دلم به روزنه ای خوشنود است
که چشمهای منتظرم
به فلسفه ی دقایقی در تو
بوسه میزند
این مسیر را بارها با تو
بی تو
تا خانه آمده بودم
آنقدر که همسایه مرا
به چشم چرانی آینه ای متهم کرد... اعظم گلیان ( گلی )

تقدیم به مهرتان ...بداهه ای از سر دلتنگی ...

شهبازی سه‌شنبه 25 مرداد‌ماه سال 1390 ساعت 05:02 http://www.shere-emroz.blogfa.com

جناب ترکمان عزیز
سلام
چه شعر خوبی خواندم. سطرهایی بود که لذت فراوان نصیبم کرد:
1-قرن هاست سایه ها را

به صلابه می کشم؟!

و سر تعظیم فرود می آورم

در برابر موجوداتی نا نجیب؟!
2-می خواهم!
سر بر شانه های
نحبف غربتم بگذارم
و در آغوشش غالب تهی کنم!

سپاس از تو و قلمت شاعر

www.shere-emroz.blogfa.com

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد