اندیشه ی یک شاعر، باید چراغ خانه مردم باشد و نامش، ماهی بر پیشانی تاریخ... - پژواره -
درباره من
هشدار! التزام به رعایت حقوق معنوی آثار:کلیه متونِ ادبی و اشعار نوشته شده در این وبلاگ،ثبت در شناسنامه ادبی و زیر نظر انجمنهای ادبی میباشد.لذا هرگونه سرقت و کپی برداری از اثار، بدون ذکر نام نویسنده،ممنوع،قابل شناسایی و پی گرد خواهد بود.استفاده ادبی از آثار با ذکر نام سراینده، بلامانع
است...
شعر، تاریخِ تحریف نشدهِ ملت هاست،
وَ قالب شعر من قلب مردم است.
- من -
شاعرِ هزارهِ بیم، و آرزوهای پیرم
که " درد " اگر نداشته باشم
جنازه ام سرد میشود،
روحم خبیث.
دلم را وَ اگر هزار بار بلرزانند،
جگر از چشم می چکم،
قلم اما از دست نخواهم افتاد.
محمد ترکمان(پژواره)
دامنه زاگرس قلعه قباد، زادگاه رویایی من...
ادامه...
ای بهارِ تُرش!
از تلخیِ تابستان بگو...
تا در غروبی خوشرنگ
آرزوهای از دست رفته ات
سر به شورش بر دارند...
و ملیحانه تو
با آرامشِ خاطر به زمستان لبخند زنی!...
* * *
پژواره
سلام بسیار زیبا بود ولی جای فصل بهار شاعران(پاییز) توش خالیه شایدم نیستی شو باید در هستی شاعرانه ی گوینده ی سخن جستجو کرد ! سپاس از حضور صمیمانه تون در دفتر و متشکر از بابت نظر فوق العاده قشنگتون !
"غروب های خوشرنگتان برقرار"
سلام ممنون از حضورتان ولی اگر دقت کرده باشید جای ...پاییز... خالی نیست. باز هم بخوانید!ببخشید جسارت نمی کنم زیرا که افکار شما فراتر از این حرف هاست. مطئنم با دقت نخواندید... ماندگار باشید...
مجدد سلام عذرخواه حضرت استاد زمانی که سروده ی تان را خواندم از طرفی زیبایی مسحور کننده ش و از طرف دیگر اینکه خسته بودم و عجله داشتم حقیقت موضوعو نتونستم ببینم از غروب خوشرنگ تان در پایان پیام استفاده کردم غافل از اینکه پاییز همینجاست با رنگهای نارنجی و قرمز برگ درختان که در افق اندیشه با یورش باد خزان گر چه ظاهرا از دست رفته اند ولی با طوفانی دیگر آنچنان سر به شورش بر میدارند و به فراز میروند که تداعی کننده ی غروب و .. هستند . البته این برداشت ناقص من از سروده ی چهار فصل کامل حضرتعالی هستش شاید منظور مطلب دیگری .... " غروبهای خوشرنگتان شاعرانه"
سلام بی نهایت ممنون از تشریف فرماییتون به دفتر و نظر بسیار ارزشمندی که ارائه فرمودین به همراه چاشنی حکایت ... " باغ اندیشه تون سرشار از گلهای زیبای احساس"
سلام دررهگذر تماشای وبسایت دوستان شعرناب به سایت زیبای شما رسیدم و با توقفی کوتاه بهره فراوان بردم احسنت به ذوق سرشارتان از تبادل لینک باشما خوشحال خواهم شد
سلام با موزیلا هم سفید هستش احتمالا متن در سیستم ایشون بدلیلی به حالت انتخاب در اومده که آبی نشون میده ولی حالا که اینجوریه قبلا میخواستم بگم ولی نشد ! اگه امکانش باشه فونت قلم عوض بشه یا هم همین فونت ، بُلد بشه فکر کنم مطالب راحتتر قابل خوندن باشن . در ضمن استاد یه پست جدید گذاشتم فرصتی بود برای نقد منتظر حضور ارزشمندتون هستم . "برقرار باشید "
سلام پژواره ی عزیز بسیار زیبا خواندمتان و لذت بردم. این سرعت سایت شعر ناب منو کلافه کرده نمیدونم چرا واسه من اینقدر دیر باز میشه تازه هر کامنت رو هم باید 10 بار بنویسم تا بیاد واسه همین زیاد توی سایت نمیتونم فعالیت کنم . اگه کم سر میزنم ببخشید. اما همیشه بیادتونم شعر اقا پژمان رو هم خوندم امروز خیلی زیبا بود بلاخره بعد از چند بار تونستم براش کامنت بزارم .
درود بر داداش گلم آقا قبول باشه دلتنگت بودم دوتا خبر دارم اول اینکه یه افطاری توسط جناب فکری دوم تولد سایت جدیدی به نشانی shereyar .org با دعا شما مشتاق دیدارم
برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
درود بر استاد عزیزم
اشعار شما مانند زنجیر هر خط تکمیل کننده خط دیگر است
بهرام
سلام
بسیار زیبا بود ولی جای فصل بهار شاعران(پاییز) توش خالیه شایدم نیستی شو باید در هستی شاعرانه ی گوینده ی سخن جستجو کرد !
سپاس از حضور صمیمانه تون در دفتر و متشکر از بابت نظر فوق العاده قشنگتون !
"غروب های خوشرنگتان برقرار"
سلام ممنون از حضورتان ولی اگر دقت کرده باشید جای ...پاییز... خالی نیست.
باز هم بخوانید!ببخشید جسارت نمی کنم زیرا که افکار شما فراتر از این حرف هاست.
مطئنم با دقت نخواندید...
ماندگار باشید...
مجدد سلام
عذرخواه حضرت استاد زمانی که سروده ی تان را خواندم از طرفی زیبایی مسحور کننده ش و از طرف دیگر اینکه خسته بودم و عجله داشتم حقیقت موضوعو نتونستم ببینم از غروب خوشرنگ تان در پایان پیام استفاده کردم غافل از اینکه پاییز همینجاست با رنگهای نارنجی و قرمز برگ درختان که در افق اندیشه با یورش باد خزان گر چه ظاهرا از دست رفته اند ولی با طوفانی دیگر آنچنان سر به شورش بر میدارند و به فراز میروند که تداعی کننده ی غروب و .. هستند . البته این برداشت ناقص من از سروده ی چهار فصل کامل حضرتعالی هستش شاید منظور مطلب دیگری ....
" غروبهای خوشرنگتان شاعرانه"
سلام جناب ترکمان عزیز
شعرتان اندوه بود و امید
یا علی
بروزم با غزلی
مگو از دوتا چشم عاشق که امروز
در افتاده با بغض تصویر داری
منتظر قدوم مبارکم
سلام
بی نهایت ممنون از تشریف فرماییتون به دفتر و نظر بسیار ارزشمندی که ارائه فرمودین به همراه چاشنی حکایت ...
" باغ اندیشه تون سرشار از گلهای زیبای احساس"
سلام
دررهگذر تماشای وبسایت دوستان شعرناب به سایت زیبای شما رسیدم و با توقفی کوتاه بهره فراوان بردم احسنت به ذوق سرشارتان از تبادل لینک باشما خوشحال خواهم شد
سلام عمو ترکمان
شعرتونو با رنگ آبی چرا نوشتید نتونستم بخونم
می خوام اسمه وبلاکتونو تو وبلاگم بیوند بزنم...
سلام خیلی ممنون سارا چگنی زاده عزیز.
ولی خطوط برای من سفید هستند شاید از مرورگرتان است با اپرا یا اکسپرو...وارد بشوید.
سلام
با موزیلا هم سفید هستش احتمالا متن در سیستم ایشون بدلیلی به حالت انتخاب در اومده که آبی نشون میده ولی حالا که اینجوریه قبلا میخواستم بگم ولی نشد ! اگه امکانش باشه فونت قلم عوض بشه یا هم همین فونت ، بُلد بشه فکر کنم مطالب راحتتر قابل خوندن باشن .
در ضمن استاد یه پست جدید گذاشتم فرصتی بود برای نقد منتظر حضور ارزشمندتون هستم .
"برقرار باشید "
سلام پژواره ی عزیز بسیار زیبا خواندمتان و لذت بردم. این سرعت سایت شعر ناب منو کلافه کرده نمیدونم چرا واسه من اینقدر دیر باز میشه تازه هر کامنت رو هم باید 10 بار بنویسم تا بیاد واسه همین زیاد توی سایت نمیتونم فعالیت کنم . اگه کم سر میزنم ببخشید. اما همیشه بیادتونم شعر اقا پژمان رو هم خوندم امروز خیلی زیبا بود بلاخره بعد از چند بار تونستم براش کامنت بزارم .
سلام استاد
طاعات قبول و التماس دعا دارم.
سلامتی و سعادت ردای قامت شما و خانواده محترم.
یاعلی تابعد بامهر...
روز مرگی ها قدشان بزرگتر می شوند
با سایه غروب هم نمیشود قد برافراشت
که کاری بیهوده است
دلنشین شعرتان را نوشیدم پژواره ناب شعر .مخلص تان م. شیدا ...///
درود بر داداش گلم
آقا قبول باشه
دلتنگت بودم دوتا خبر دارم
اول اینکه یه افطاری توسط جناب فکری
دوم تولد سایت جدیدی به نشانی
shereyar .org
با دعا شما
مشتاق دیدارم