غربت موهوم

غربت موهوم

اندیشه ی یک شاعر، باید چراغ خانه مردم باشد و نامش، ماهی بر پیشانی تاریخ... - پژواره -
غربت موهوم

غربت موهوم

اندیشه ی یک شاعر، باید چراغ خانه مردم باشد و نامش، ماهی بر پیشانی تاریخ... - پژواره -

" می نویسم از دل، تو بیا شعری بخوان! "

شمع ها
در گودیِ شمعدان های مجلل
محکوم به حبس ابد شده اند
و مورچگان بال دار
 شکنجه یشان!
* * *
پروانه ها
دیگر رنگ ها را نمی شناسند!
رازِ چشم های کاذبشان
ورد زبانِ خفاشان شده است!
* * *
سفیدیِ چشم هایت
نشانهِ آرامش است
بر پهنهِ لاجوردی
زیر پوست سکوت!
که رفیع ترین قله ها را
به آتش افروزی
 فرا می خواند!
* * *
لب هایت
طلایه دارِ باغ های معلق بابل است
برای زندگی!
* * *
گل سرخی که مقصدش
خانهِ سالمندان است
ارزنده تر از تاج گلی ست
که مزاری را
 در آغوش می گیرد!
* * *
فاصلهِ من و تو
هشت دقیقه
 سکوت ست!
اگر عقربه های ساعت
در اغوشِ چهار صفر
نمُرده باشند!
* * *
درد
در آتش جانم می رقصد!
تن تفتیدهِ من عمری ست
مشتری و
  میزبانِِ باله بازان
و دنباله دارهای گداخته ای ست
که نامی جز  - درد -
برازنده یشان نیست!
* * *
 چشمهایت انگار
در انتظارِ ستارهِ سفیدی ست
 در چلهِ ابروانت تا بدرخشد!
* * *
دلتنگ نام خویشم!
می خواهم
روی پای - خود - بایستم
" استاد"
چند آه رفیع تر از
قامتِ خمیدهِ من است!
* * *
گام هایت
تفرقه انداخته اند
بین این تشنه زمین
با جاذبه!
برف آیا می تواند
ریش بگذارد گرو؟
* * *
رعشهِ دست هایم
با آمدنِ تو
پاسگاهِ خود را
ترک...
و در جشنِ ماندگاری ات
سکوت را می شِکنند!
* * *
نمازِ خروس قضا شده!
پرچین ها
سر درد گرفته اند!
میخک ها مو خوره!
گل یخ تب کرده!
گلِ حسرت شاهد ست!
* * *
ساعتی خواهم ساخت
از زمرُد
لحظه های حضورت را
در ذهنش
 فریاد خواهم زد!
تا هدیه تولد تو باشد!
* * *
تنها
 در برابر خدا
تا
و پا می شوم!
* * *
تلفیقِ گذشته
 حال
آینده
یک اصل است
 برای ترقی!
* * *
میانسالیِ خزان
برگ برگ می شود
معصومیت
 در نگاهِ تو
جوانه می زند...
* * *
 با
 مردمکِ درد
وقتی به درد
نگاه می کنم
به جایگاه رفیعِ درد
پی می برم!
* * *
من شاگرد تاریخم
و وامدار دلتنگی هایش!
* * *
آنگاه که درد
نقش
 ایفا می کند
هنر
جایگاهی ندارد!
* * *

پژواره

نظرات 4 + ارسال نظر
سمیرا رحمانی چهارشنبه 16 آذر‌ماه سال 1390 ساعت 18:44

سلاام استاد خوب خودم
همیشه از اندیشه ی شما بهر همندم
بسیار زیبا سخن میگویید
بسیار زیبا میسرایید

دررررود همیشه بزرگوار

مرتضی صیادی سه‌شنبه 22 آذر‌ماه سال 1390 ساعت 08:47 http://mahtab.darab.lxb.ir

به جانم نشست

یلدا چهارشنبه 10 خرداد‌ماه سال 1391 ساعت 17:14

با سلام
بسیار زیبا و دلنشین سروده اید.موفق وموید باشید.سربلندوپایدار.

علی صفری دوشنبه 3 مهر‌ماه سال 1391 ساعت 15:28

سلام استاد

همه ناب و آموزنده هزاران درود

می آموزم استاد خاطرتان آرام و کلامت تا همیشه ها جاری باد

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد