غربت موهوم

غربت موهوم

اندیشه ی یک شاعر، باید چراغ خانه مردم باشد و نامش، ماهی بر پیشانی تاریخ... - پژواره -
غربت موهوم

غربت موهوم

اندیشه ی یک شاعر، باید چراغ خانه مردم باشد و نامش، ماهی بر پیشانی تاریخ... - پژواره -

حقیقت...

حقیقت
حنجرهِ خونینِ من است
که آوازش را

در آینهِ جفا

معنا نمی کنند!
* * * * *
حقیقت
خلنگِ شقایق است
در شقیقهِ من روییده!
وَ بر

گردنِ درختِ بی برگ من

واژگون آویخته!
* * * * *
حقیقت
پرچمِی ست
بر چلیپا کشیده!
که دل به سازِ هر بادِ ولگردی
نمی دهد

نه لب بر آبی گندیده!
* * * * *
حقیقت
فاقِ سپیدِ زبان سرخِ من است!
که نه تلخی را بر می تابد

نه هیچ مزهِ سبز دیگری!
وَ حقیقت

نام مردی ست دیروز

آنگاه که"راست" ایستاد 

با دستِ راست زلفِ خدا را
 شانه زد

گام برداشت

فرق شکافت...

تا مسیحایی رستگار شد!...

حقیقت؟...

* * * * *

- پژواره -

^ ^ ^ ^ ^ ^ ^

نظرات 2 + ارسال نظر
یوسف جمالی دوشنبه 15 آبان‌ماه سال 1391 ساعت 20:27 http://www.stuch.blogfa.com

حقیقت،
حنجره ی خونینِ من است؛
که آوازش را، در آینه ی جفا
معنی، نمی کنند!
آری استاد.
حقیقت بی گمان همین است.
استاد در زیبایی شعرتان غرق می شوم.

علی سخایی سه‌شنبه 23 آبان‌ماه سال 1391 ساعت 19:32 http://ali09155235276.persianblog.ir

درود شاعر . شعرت را خواندم . شعر خوبی بود و لذت بردم . همیشگی باشی عزیز

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد