غربت موهوم

غربت موهوم

اندیشه ی یک شاعر، باید چراغ خانه مردم باشد و نامش، ماهی بر پیشانی تاریخ... - پژواره -
غربت موهوم

غربت موهوم

اندیشه ی یک شاعر، باید چراغ خانه مردم باشد و نامش، ماهی بر پیشانی تاریخ... - پژواره -

هشت رنج!

گل
پدیده ای ست
برای پالایشِ فاصله ها
پوسیدن
نه بر مزارِ پرت و پلایِ من!

* * * * *
خوش بود دلم اگر،
در گیر و دارِ فاصله ها
گم نمی شد!

* * * * *
زاده نشدم
زاییدَنَم!
من
 هرمِ ِمرگم!...

* * * * *
دار پوسید
من
 هنوز بر دارم!

* * * * *
تشت تشت
اشک می ریزم
تا رَشکم غش کند؛

* * * * *
کامروا، می شوم
 وقتی
لُختی نبینم
 بوی پخت و پزم
اشتهای یتیمی را
پروار نکند!

* * * * *
گویند خاموش!
ساحلِ سکوت را
اما نمی یابم!

* * * * *
دنیای من دیواری ست
شکسته
که  دم، دم بر سرم
 آوار می شود!

* * * * *
- پژواره -
^ ^ ^ ^ ^ ^ ^

نظرات 3 + ارسال نظر
م-ارام چهارشنبه 6 دی‌ماه سال 1391 ساعت 17:52

درود

بهرام خزائی پنج‌شنبه 7 دی‌ماه سال 1391 ساعت 17:24 http://bahramkhazae1366.blogfa.com


سلام دعوتید شاعر جان

به دو فنجان باران با شعر

حوا دوشنبه 11 دی‌ماه سال 1391 ساعت 21:35 http://sibeno.blogfa.com/

درود بر شما استاد
در هر هشت ضلع این نوشته، نکته ای نهان و ناب یافتم. متشکرم.

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد